مبینامبینا، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
مه یاسمه یاس، تا این لحظه: 1403 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 1403 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

✿◠‿◠ پری رویاهای من ✿◠‿◠

مادرانه من برای سه تا فرشته

مامانی وآدم برفی مقوایی

1391/10/25 23:35
1,359 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم نازم میخوام برات از چهارشنبه گذشته بنویسم  قرار بود مراسم یلدا توی مهدتون گرفته بشه تا بچه با شب یلدا آشنا بشن . بعضی از مامان ها داوطلب شده بودند که کارستی یلدا درست کنند .منم چون خیلی مشغله داشتم مسئولیتی قبول نکردم .

شب یکدفعه شما پا تو یک کفش کردی که من باید کاردستی درست کنم  اونم ساعت 9 شب که همه جا تعطیل بود . آنقدر پا فشاری کردی

که من مجبور شدم فکری بکنم گفتم آدم برفی درست کنم   شکلکهای جالب آروین.شما برام کاغذ رنگی های خودت با چسب پیدا کردی حالا مقوا کم داشتیم خیلی گشتم تا اینکه چششمم توی کمد لباس باباجون افتاد که چند تا لباس باز نشده داشت همه رو باز کردم مقوای وسطش برداشتم خوشبختانه به تعداد بچه های کلاس بود وشروع کردم به درست کردن

اون شب من تاساعت یک بیدار موندم .بلاخره تمام شد میخواستم خیلی بهتر درست کنم با روبان و... خیلی خسته بودم .همه روی میز چیدم رفتم  بخوابم  

 

فردا باباجون آدم برفی ها رو دیده بود به من گفت چقدر قشنگ شدند راستی بلاخره مقوا پیدا کردی منم گفت آره (بیچاره باباجون اگه میدونست چه به سر کمدش آوردم) شما که بیدار شدی خیلی ذوق زده شدی طبق معمول کلی تشکر کردی رفتی آدم برفی که کلاه صورتی داشت انتخاب کردی

پرسیدم چرا اینرو انتخاب کردی ؟ گفتی: از همه قشنگتر باباجون گفت: چرا همه رو مشکی نکردی گفتم: میخواستم تنوع داشته باشه

توی جشن کلی بهت خوش گذشت آجیل وشیرینی و میوه خوردی http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/hallcandysmile.gif یک سفره یلدای خیلی قشنگ درست کرده بودن.

 

 

 بعضی از مامان ها کاردستی های قشنگ درست کرده بودند مثلا اینها

 

اینم یک جعبه که بشکل اناره بود توش برای بچه شکلات گذاشته بودن

 

 تولد یکی ازدوستات بود مامانش کیک تولد براش آورده بود http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/cakesmileyf.gifخلاصه کم کم شده آخر جشن قرار شد که  بچه کادو هاشون بگیرن با اینکه کلی کادو بود وکاردستی های زیادی وجودداشت بچه همه شروع کردن به سرو صدا همه آدم برفی با کلاه صورتی میخواسنتد  اصرارها بیشتر شده مامان هاکه کلافه شده بودند گفتند چرا این آدم برفی ها رو یک شکل درست نکردی منم کلی وجدان درد گرفتم اعتراض ها بالا گرفتم خیلی از بچه که لوس بودند شروع کردن بگریه کار بجایی رسید که خواستم برم آدم برفی مبینا رو بگیرم برای یکی از بچه بیارم اما ترسیدم توی روحیه اش تاثیر بزاره آخه مبینا معمولا طاقت گریه بچه ها رو نداره خودش  داوطلب میشه اما ایندفعه فکر کنم فرق میکردچون تا دید همه صورتی میخوان رفت گذاشتش توی کیفش که کسی نبینه

خلاصه جشن تمام شد . خیلی مامانها گفتند که خودشون میرن رنگ کلاه عوض میکنن.مهمه چیز بخوبی تمام شد اما من

درس عبرت گرفتم که دیگه وقتی میخوام برای بچه های  5 ساله کاری بکنم تنوع بخرج بدم

 

اینم جوجه من با میوه جشن یلدا


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

فهیمه
6 دی 91 17:31
سلام خانومی
خوبین؟ من توی این مدتی نتونسته بودم دوستای جدیدم رو به لینکام اضافه کنم و بخاطر همین از آپ دوستان غیربلاگفائی بی خبر می موندم و نمی تونستم بهتون سر بزنم اما پریروز بالاخره مشکلم تا حدودی حل شد و انشالا از این به بعد همیشه به موقع می تونم بیام
مبینا جونو ببوسین و از طرف من بهش تبریک بگین بخاطر مامان خوش ذوق و مهربونش


خوش آومدی گلم حتما بهت سر میزنم
مامان پرهام
6 دی 91 17:39
سلام افرين به اين مامان هنرمند.خيلي ادمك هاتون خوشگل شدند.دستتون درد نكنه


ممنون
مامانی طهورا
6 دی 91 17:52



چه میکنی گلم
هیراد و عمه لیلاش
6 دی 91 19:41
*سلام ، امیدوارم یلدا بشما خوش گذشته باشه *
من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم
لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد
قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره
منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم
راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید



مامان هیرداد بخدا رفتم به گل پسرت هم رای دادم
مامان تارا
6 دی 91 19:50
یاد سهراب بخیر،آن سپهرى که به زیبایى گفت:تو مرا یاد کنى یا نکنى!من به یادت هستم. آرزویم همه سرسبزى توست


تو همیشه توی قلبمی گلم
مامان تارا
6 دی 91 19:53
به به چه جشن خوبی همه سنگ تمام گذاشتن

مبینا جونم عکست خیلی ناز افتاده بووووووووووووووس


ممنون گلم

مامان تارا
6 دی 91 19:55
ای مامانی ... اومدی تنوع به خرج بدی شر به پا شد/ حالا بیا و خوبی کن


واقعا
ستاره زندگی
7 دی 91 23:18
ماشالله مامانی هم خوش سلیقه ای وهم حوصله داری
دوست دارم با شما تبادل لینک داشته باشم.


ممنون شما لطف دارین
sara
8 دی 91 21:20
سلام دخترتون خیلی نازه خدا حفظش کنه
کاردستی هم قشنگ بود خسته نباشین



ممنون سارا جون
سپیده از وبلاگ "کودک من"
9 دی 91 16:38



ممنون
♥ الهه مامان روشا جون♥
9 دی 91 21:39
عزیزم امیدوارم 120 یلدا رو ببینی.
دست مامنای هم درد نکنه خیلی کاردستیش قشنگ بود.آفرین به مامان هنرمند.



خیلی ممنون عزیزدلم
فهیمه
10 دی 91 9:32
مهتاب جون شما بیش از حد به من لطف داری عزیزم وگرنه فکر نمی کنم من هیچوقت به پای مامان هنرمندی مثل شما برسم
وقتی هم که پست هاتونو خوندم گفتم خوش به حال مبینا جون


نه من کجا شما کجا لطف داری گلم بوسسسسسس
مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
23 دی 91 14:58
اولش که داشتم میخوندم رسیدم به اونجایی که بابایی گفته بودن چرا همه رو یه رنگ درست نکردی فوری حدس زدم که چه دادو بیدادی بشه به آخرش که رسیدم کلی خندیدم دنیای بچه ها همین چیزاس دیگه دختر گلت رو ببوس


ممنون گلم
مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
23 دی 91 15:01
راستی عزیزم اسم دخترم رو اشتباه نوشتی تو لینک ها به جای پرستش نوشتی ستایش


شرمنده
مامان ترنم
30 دی 91 11:18
سلام. اتفاقي وبلاگتونو ديدم. خيلي زيبا و با سليقه بود . دختري منم تقريبا همسن دختر شماست. با اجازه لينكتون كردم آخه از كاردستي ها و نوشته هاتون خوشم اومد. خوشحال مي‌شم سري به وبلاگ ترنم بزنيد.


خوش آمدی گلم منم لینکتون کردم
مامان ترنم
3 بهمن 91 22:49
مهتاب جون . جوجه‌تون چقدر نازه بوسسسسسسسسس
زری مامان مهدیار
7 بهمن 91 14:42
آفرین به این مامان با سلیقه
دقیقاً همین مشکل برای من تو تولد مهدیار رخ داد برای بچه ها هدیه های کوچولو گرفته بودم برای دخترا یه مدل و برای پسرها هم یه مدل
و کلییییییییی بساط داشتیم از دستشون و منم چون پسرم این اخلاق رو نداره اصلاً درک نمی کردم و برام عجیب بود این لوس بازیا
ولی خوب چه می شه کرد بچه ان دیگه


چقدر سخت راضی کردنشون
elham
30 بهمن 91 15:30
وبلاگ زیبایی دارید..از خواندن مطالبتون لذت بردم...دختر بسیار زیبایی هم دارید...به من هم سر بزنید.خوشحال میشم پذیرای شما باشم دوست خوبم


ممنون گلم حتما میام پیشت