مبینامبینا، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
مه یاسمه یاس، تا این لحظه: 1403 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 1403 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

✿◠‿◠ پری رویاهای من ✿◠‿◠

مادرانه من برای سه تا فرشته

سوگند می خورم که بخوانم!

1392/8/20 13:46
1,691 بازدید
اشتراک گذاری

http://www.niniweblog.com/upl/roz86/13833944902.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سوگند می خورم که بخوانم!
هر روز و هر شب
می دانم که خواندن کلیدی است
برای رشد و بالندگی من

با خود می خوانم
برای همگان می خوانم
می خوانم
در سکوت یا با ندایی بلند

پشت میز،
در خانه یا مدرسه
در زمین بازی یا در بستر
در کنار آتش یا برکه
می خوانم!

هر کتابی که می خوانم
نوری در سرم روشن می شود
به اندیشه هایم شاخ و برگ می دهد
رویاهایم را می پروراند

پس
سوگند می خورم
به راه خواندن روم
تا سیراب شود
ذهنم
از آنچه هر روز بدان نیازمنداست

 درس گلم د تنهاست بقول خودشون ، اینم کاردستی د

 

این نقاشی شما درباره خوراکیهای خوب و بد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مهسا مامان نورا
19 آبان 92 21:54
بسیار عالییییییییییییییی
مامان ترنم
21 آبان 92 9:25
مثل هميشه عالييييييييييييييييي و پر معنا. ممنون گلم
مامان ترنم
21 آبان 92 11:12
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم ؟ بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم ؟ فردا که کسی را به کسی کاری نیست دامان حسین اگر نگیرم چه کنم ؟ توي اين روزهاي محرم اگر دلتون شكست التماس دعا..... عزیزم برای منم دعاکن بوسسسسس
لحظه های من و تو
21 آبان 92 18:06
بسیار خوب . انشالله زیر سایه امام زمان
المیرا
8 آذر 92 0:42
عزیزم ایشالله دخترت همیشه سالم سلامت باشه ماشالله خیلی نازه یه زحمت برات داشتم بلوز باب اسفنجیشو از کجا گرفتی خواهش می کنم با ایمیل کن با تو نظارات تو وبلاگ دخترم برام پیغام بذار ممنونم راستی چیزی از تزیینات باقی مونده؟
المیرا
8 آذر 92 0:45
منو بادت نبریاااااااااااااااااااااااااا
مامان سونیا
30 آذر 92 19:11
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر / زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق / رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق شب یلدایتان پرستاره و پر خاطره باد
شبنم
21 دی 92 0:12
سلام دوستان عزیز سایت ما در زمینه طراحی تقویم سال 93 با عکس کودک دلبندتان، همچنین ساخت کلیپ برای کودکان ،آغاز به کار کرد ان شااله که با خواست خداوند بتوانیم رضایت خاطر شمارا فراهم کنیم با تشکر http://babyarts.ir در صورت داشتن هر گونه سئوال در این قسمت پاسخگوی شما هستیم: http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=694608&PageNumber=1
.......
4 خرداد 93 17:51
حتما بخون خیلی قشنگه پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است...آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه،باور نمیکردم واقعاقبول شداگه پاک کنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیکنه ساعتتونگاه کن ببین 9دقیقه بعد1اتفاق خوشحالت میکنه