مادرانه های من برای دخترم
دخترکم شاید الان کنار در گریه کنی بگی چرا کمکم نمیکنی وقتی مادر شدی میفهمی من چرا کنار درمیستم و میگم آفرین خودت بپوش . دلم میگه هزار بار که ایندفع توی پوشیدن لباس کمکمش کنم دفع بعدی خودش میپوش . اما عقل چیزدیگه ای میگه . ومن چون دوست دارم بیشتر میخوام خودت بتونی انجام بدی
دیروز تو مهمونی دیدم یک بچه 10 ساله نمیتونه میوه پوست بکنه داده به مامانش گفتم وقتی میره مدرسه براش میوه نمیزاری گفت چرا خودم پوست میکنم به نظر من این مهربونی نیست ....
تولد یک پروانه
مردی یك پیله پروانه پیدا كرد. و آن را با خود به خانه برد.
یك روز سوراخ كوچكی در آن پیله ظاهر گشت مرد كه این صحنه را دید به تماشای منظره نشست ساعتها طول كشید تا آن پروانه توانست با كوشش و تقلای فراوان قسمتی از بدن خود را از آن سوراخ كوچك بیرون بكشد.
پس از مدتی به نظر رسید كه آن پروانه هیچ حركتی نمی كند و دیگر نمی تواند خود را بیرون بكشد. بنابراین مرد تصمیم گرفت به پروانه كمك كند!
او یك قیچی برداشت و با دقت بسیار كمی آن سوراخ را بزرگتر كرد. بعد از این كار پروانه به راحتی بیرون آمد.
اما چیزهایی عجیب به نظر می رسید...
پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما بدنش ضعیف و بالهایش چروك بود. در واقع پروانه بقیه عمرش به خزیدن مشغول بود و هرگز نتوانست پرواز کند.
چیزی که آن شخص با همه مهربانیش نمیدانست این بود که محدودیت پیله و تلاش لازم برای خروج از سوراخ آن، راهی بود که خدا برای ترشح مایعاتی از بدن پروانه به بالهایش قرار داده بود تا پروانه بعد از خروج از پیله بتواند پرواز کند.
گاهی اوقات تلاش تنها چیزیست که در زندگی نیاز داریم.
اگر خدا اجازه می داد که بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم، به اندازه کافی قوی نبودیم و هرگز نمیتوانستیم پرواز کنیم.